English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3578 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
It is yours for keeps . U این برای همیشه پیش خودت باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
permanent U آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
danger warning level U مقدار موجودی کالا که میبایست همیشه در انبارموجود باشد
It is for yours for keeps . U پیش خودت بماند ( مال خودت )
once and for all <idiom> U برای همیشه
aeon U برای همیشه
foreverness U برای همیشه
forever U برای همیشه
infinite time U برای همیشه
ay U برای همیشه
ad infinitum U برای همیشه
for good U برای همیشه
sinedie U برای همیشه
evermore U برای همیشه
forever and a day <idiom> U برای همیشه
immortality U برای همیشه
perpetuity U برای همیشه
forever U برای همیشه
eternity U برای همیشه
eternality U برای همیشه
sempiternity U برای همیشه
adinfinitum U برای همیشه
for keeps <idiom> U تا ابد ،برای همیشه
for good <idiom> U برای همیشه ،پایدار
abjure U برای همیشه ترک گفتن
abjured U برای همیشه ترک گفتن
abjuring U برای همیشه ترک گفتن
abjures U برای همیشه ترک گفتن
temporarily U برای زمان مشخص یا نه همیشه
She is always making trouble for her friends. U همیشه برای دوستانش درد سر بوده
on tap <adj.> U همیشه آماده [برای ریختن از شیره بشکه]
to always find something to gripe about U همیشه چیزی برای گله زدن پیدا کردن
permanently U انجام دادن به طریقی که برای همیشه باقی بماند
liberal education U اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
open U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
opens U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
opened U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
Carrie is her own worst enemy, she's always falling out with people. U کری همیشه با همه بحث و جدل می کند و برای خودش دردسر می تراشد.
tout temps prist U تسلیم خوانده در برابرخواهان با اعلام این که همیشه برای تحویل یا انجام خواسته حاضر است
offensive weapon U در CL به هر نوع وسیلهای اطلاق میشود که برای ازار بدنی ساخته یاتغییر داده شده باشد یا حامل ان را برای این منظور حمل کند
evergreen U همیشه سبز همیشه بهار
evergreens U همیشه سبز همیشه بهار
everblooming U همیشه بهار همیشه شکوفا
infra red link U روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
charges U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charge U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
How can you ask? U این باید واضح باشد برای تو
to have stood the test of time U برای مدت زیاد دوام آورده باشد
emptiest U فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
grilse U ماهی ازادکوچک که برای نخستین بارازدریابرودخانه امده باشد
pestiferously U چنانکه برای اخلاق دیگران زیان اور باشد
empties U فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
empty U فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
emptied U فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
emptier U فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
convoys U کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
limit state of failure U حالت حدی که برای ان حداکثرفرفیت باربری حاصل شده باشد
convoy U کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
liberty civil U ازادیی که محدود باشد بوضع قوانین برای اسایش مردم
unilateral contract U پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
psychological moment U موقعی که از لحاظ روان شناسی مقتضی برای کارکردن باشد
analysis U بررسی یک فرآیند یا سیستم برای اینکه آیا میتواند کاراتر باشد
middleware U نرم افزار سیستم که برای کاربر خاص طراحی شده باشد
input/output U فضای ذخیره سازی موقت برای داده که ورودی یا خروجی باشد
to suggest it is appropriate to do so [matter] U پیشنهاد می کند که برای انجام این کار مناسب باشد [چیزی ]
adc U وسیله مبدل ورودی آنالوگ به خروجی دیجیتال که قابل فهم برای کامپیوتر باشد
mediums U هر ماده فیزیکی که قادر به ذخیره سازی داده برای برنامههای کاربردی کامپیوتری باشد
hangers U اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
hanger U اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
medium U هر ماده فیزیکی که قادر به ذخیره سازی داده برای برنامههای کاربردی کامپیوتری باشد
multisync monitor U صفحه نمایش که حاوی قفل امنیتی برای فرکانس اسکن هر نوع کارت گرافیکی باشد
estoppel U اقراریاعملی که انکاریانقص ان قانوناممنوع باشد مانع قانونی برای انکارپس ازاقرارعدم امکان انکار پس از اقرار
cards U وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
card U وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
MIDI setup map U فایلی که حاوی تمام داده مورد نیاز برای بیان تنظیم MIDI Mapper باشد
tactile U صفحه کلیدی که حاوی نشانههای مخصصوص برای انتخاب کلید باشد مثل ایجاد صدا
thyself U خودت
control column U فرمانی برای کنترل حرکت هواپیما حول محور طولی وعرضی که میتواند بصورت میله یا رل باشد
record U برنامهای که رکوردها را نگه می داردو میتواند به انها دستیابی داشته باشد و برای تامین اطلاعات پردازش کند
transylvania U فرش ترانسیلوانیا [ریشه اصلی آن مربوط به ترکیه می باشد که بیشتر برای کلیساهای رومانی و مجارستان بافته شده.]
pooler U وسیلهای برای یکپارچه کردن و یا تبدیل داده کلیدی ورودی به صورتی که قابل قبول کامپیوتر اصلی باشد
hen and chickens U همیشه بهار همیشه بهار باغی
It's your own fault. U تقصیر خودت است.
Don't be ridiculous! U خودت را مسخره نکن!
Dont be sI'lly . U خودت را لوس نکن
Take care of yourself! U مواظب خودت باش !
data interchange format U استانداردی در میان سازندگان نرم افزار که اجازه میدهدتا داده از یک برنامه برای برنامههای دیگر قابل دسترس باشد
machine address U نوعی برنامه زبان اسمبلی که برای تولید کد که فقط از آدرس و مقدار مطلق استفاده میکند تشکیل شده باشد
verbal note U شود مورد استفاده قرار می گیرد و گاهی نیز برای ان که خلاصهای از مذاکرات شفاهی در دست باشد تنظیم می گردد
Why did you give away your business patern ? U چرا شریک خودت را لو دادی ؟
Don't act like you were clueless! U خودت را به کوچه علی چپ نزن!
Roll the blanket round yourself. U پتو رابدور خودت بپیچ
Watch your health! U مواظب سلامتی خودت باش!
I dare you tell her yourself . U اگر مردی خودت به او بگو؟
You yourself said so. U تو خودت این حرف رازدی
mind your own business U درفکر کار خودت باش
text U فضایی در صفحه نمایش کامپیوتر که برای نمایش متن تنظیم شده باشد
texts U فضایی در صفحه نمایش کامپیوتر که برای نمایش متن تنظیم شده باشد
snd U مشخصه سه حرفی نام فایل برای فایل که حاوی داده صوتی دیجیتال باشد
recode U کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند
insinuative smile U لبخندی که برای خود شیرینی یا خود جا کنی باشد
It wI'll be a feather in your cap . U هر گلی بزنی بسر خودت زدی
So dont try to device yourself . U سعی نکن خودت را گول بزنی
Dont let yourself get into bad habits. U به چیز های بد خودت راعادت نده
Pick on someone your own size. U برو با هم قدهای خودت طرف بشو
Get a move on! U خودت را تکان بده! [اصطلاح روزمره]
It is your concern and yours alone. It is entirely up to you. U خودت می دانی وخودت ( خوددانی وخود )
I dare you to tell him yourself . U اگر راست میگه خودت به اوبگه
Dont let on that you know. U بروی خودت نیاور که موضوع رامیدانی
Please oblige us by your presence . U با تشریف فرمایی خودت بر مامنت بگذارید
You asked for it. You had it coming. U حقت بود ( خودت تقصیر داشتی )
graphics U تصاویر یا خط وطی که قابل رسم روی کاغذ یا صفحه نمایش باشد برای نمایش اطلاعات
style sheet U الگویی که برای تولید خودکار نحوه یا نوع یک متن مثل روش کار , کتاب , برنامه ,... از پیش فرمت و قالب بندی شده باشد
You yourself suggested it , didt you ? U مگر خودت نبودی که این پیشنهاد رادادی ؟
Dont sidetrack the issue. U خودت را به کوچه علی چپ نزن ( وانمود به ندانستن )
You are going to gain weight. if you let yourself go. U اگر جلوی خودت را نگیری چاق می شوی
Watch yourself up on the roof. U مواظب خودت روی پشت بام باش.
You are roasting yourself in front of the fire . U خودت را جلوی آتش که داری کباب می کنی
It is for your own ears. U پیش خودت بماند ( بکسی چیزی نگه )
MMI U سخت افزار و نرم افزار طراحی شده برای اینکه کاربر راحت تر با ماشین ارتباط داشته باشد
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine U مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
documenting U وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
document U وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
statitizing U فرایند انتقال یک دستورالعمل از حافظه کامپیوتر به ثباتهای دستورالعمل و نگهداری ان ان در انجا بگونهای که برای اجرا شدن اماده باشد
documented U وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
markers U دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
marker U دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
I'll cook your goose !I'll fix you good and proper ! U آشی برایت بپزم که خودت حظ کنی ( درمقام تهدید )
Bye and take care of yourself! [leaving phrase] U خداحافظ و مواظب خودت باش! [عبارت هنگام ترک ]
rob the cradle <idiom> U دوست شدن یا ازدواج با کسی که از خودت جوانتر است
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
bilinear filtering U مرکب با توجه به چهار پیکسل تنظیم شده اطراف هر پیکسل برای بررسی اینکه تغییری در رنگ آنها و جود نداشته باشد
to pair somebody off [up] with somebody U کسی را با کسی دیگر زوج کردن [برای ازدواج یا رابطه دوست دختر یا پسر] [همچنین می تواند لحن منفی داشته باشد]
document U عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
systems analysis U 1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
documented U عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
documenting U عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
escutcheon U سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
quamdiu bene se gesserit U تا زمانیکه تخلفی نکند منظور برقرار کردن حق انتفاع است برای کسی به این شرط که تا از شروط عقدتخلف نکند تصرفش ادامه داشته باشد
If you try to cheat the bank, you wil be digging your own grave. U اگر سعی کنی بانک را گول بزنی، با دست خودت گورت را کنده ای.
hotbed U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
inputted U وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
input U وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
huygen's principle U قانون عمومی مربوط به همه حرکتهای موجی : هر نقطه دلخواه در جبهه فاز یا جبهه موج میتواند خود منبع ثانویهای برای انتشار موجهای کروی باشد
keyword U 1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
faxing U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
fax U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
open back U [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
deletion U روشی برای دوباره ایجاد کردن فایلهای حذف شده وقتی فایلی حذف میشود سکتورهای دیسک نگهداری می شوند چون ممکن است حذف با اشتباه صورت گرفته باشد
for ever and aday U همیشه
ever- U همیشه
sempre U همیشه
for evermore U همیشه
at all times U همیشه
ever U همیشه
eer U همیشه
incessantly U همیشه
ayŠaye U همیشه
at any time <adv.> U همیشه
frequenter U همیشه رو
always U همیشه
anytime <adv.> U همیشه
any time <adv.> U همیشه
at all hours <adv.> U همیشه
everywhen U همیشه
alway U همیشه
ay U همیشه
year in year out U همیشه
evermore U همیشه
prima facie evidence U مدرک محمول بر صحت مدرکی که در صورت تکذیب یا توضیح طرف برای روشن کردن قضیه کافی باشد مدرکی که در نظر اول و پیش از بررسی بیشتر قاطع به نظر می اید
laptop U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
immortally U تا جاودان همیشه
permafrost U همیشه یخبسته
marigold U گل همیشه بهار
amaranth U همیشه بهار
stills U راکد همیشه
stillest U راکد همیشه
stiller U راکد همیشه
dead load U همیشه بار
marigolds U گل همیشه بهار
still U راکد همیشه
love lies bleeding U گل همیشه بهار
as usual U مانند همیشه
on tap <adj.> U همیشه در دسترس
as ever U مانند همیشه
calendula U گل همیشه بهار
insenescible U همیشه جوان
tipples U همیشه نوشیدن
tippling U همیشه نوشیدن
tippled U همیشه نوشیدن
residents U که همیشه درکامپیوتراست
tipple U همیشه نوشیدن
resident U که همیشه درکامپیوتراست
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1معنی لغت overfit
1براى خودت ارزش قائل باش
1 if there's any justice
1Vintage style
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com